چوب یک نعمت

هر آنچه را در مورد صنایع چوب میخواهید در وبسایت ما بیابید.

چوب یک نعمت

هر آنچه را در مورد صنایع چوب میخواهید در وبسایت ما بیابید.

بهداشت و امنیت روانی در محیط کار


موضوع : بهداشت و امنیت روانی در محیط کار

به قلم : مصطفی برزگر

    بررسی عوامل تاثیر گذاربر بهداشت روانی افراد  شاغل در راستای کاهش آسیبهای روانی     زندگی در دنیای امروز استرس ها ی مختلفی را همراه دارد. دغدغه ونگرانیهای افراد نسبت به کار ،خانواده ،وضع اقتصادی ،امنیت شغلی انتظارات خانواده ،جامعه ،محیط کار و... از فرد همگی سبب می شود که فرد از بیداری تا هنگام خواب همواره دچار هیجانات تنش ها،بیم هاوامید های فراوانی باشد که حتی گاهی این فشارها با ظرفیتهای عصبی روانی و بدنی وی متناسب نیست وفرد را دچار مشکل می کند .  بخشی از این استرس ها صرفآمختص محیط کار است مثلآ نزاع با یک همکار دیر رسیدن به محل کار محرومیت از پاداش فشار هیات مدیره ومسولین به مدیرو ... .  

طبق آمار 20%کارکنان از نوعی ناراحتی روانی رنج می برند و30%غیبت از کارریشه روانی دارد .اگر سازمان به سطح تولیدبالایی از  (کالا خدمات )برسداما کارکنان سازمان افرادی عصبی- افسرده- ناراحت پرخاشگروروان رنجور باشند ودر انتظار فرصتی که پریشانی های روانی خود رابا"کم کاری ترور شخصیت یکدیگر غیبت از محل کار شایعه پراکنی وجو سازی خرابکاری و ایجاد سوانح وحوادث "به صورتی مخرب بروز دهند ،آیا میتوان چنین سازمانی را سالم و مطلوب وموفق توصیف کرد؟   شکی نیست که جواب این سوال منفی است بنا بر این می توان گفت که وظیفه ونقش هر مدیر لایق ،کاردان ودور نگر تامین"بهداشت روانی" کارکنان است ویا به تعبیر دیگر مدیریت ثمر بخش بدون توجه واعتقاد به سلامت روانی کار کنان میسر نمی گردد

  

تعاریف:  

 1- بهداشت: این کلمه از دوبخش "به"  و "داشت" به معنی نیکو نگاه داشتن ،نگهداری بهینه تشکیل شده که معنی مصطلح آن" کوشش برای حفظ وارتقاء سطح سلامتی جسمی وروانی" می باشد.  

 2-بهداشت روانی : بر این اساس که انسان موجودی دوبعدی(جسمی- روحی)است بهداشت انسان را می- توان به دو بخش "بهداشت جسمی یاارگانیک"و"بهداشت روحی روانی "تفکیک کرد. که البته این تفکیک به معنی مستقل بودن این دو مقوله ازیکدیگر نیست،بلکه همانطور که خواهیم دید این دو کاملا وابسته به یکدیگرند وبا ارتقاء سطح هر یک دیگری نیز به تبع آن بهبود می یابد .

بهداشت روانی را می توان به" آسودگی روان وخاطر ازافکار،هیجانات ،تنش ها واسترس های کاذب ومخرب" تعبیرکرد.   

 با پیشرفت علوم انسانی وطرح نظریات جدید در سال های اخیراهمیت توجه به مسایل روانی    وتاثیرات عمیق  ان بر کلیه  شئون زندگی  بیشتر مشخص شده است  واین امر توجه مدیران  هوشمند را درکشورهای توسعه یافته به خود جلب کرده تاازاین دانش جدید درراستای کاهش آسیبهاودرنتیجه بالا بردن راندمان تولید وسود سازمان بهره ببرند. ولی متاسفانه این موضوع- باتوجه به اهمیت وتاثیر فراوان - جایگاه خود رادر کشور ما پیدا نکرده است طوری که با شنیدن عبارت "بهداشت وایمنی " تنها جنبه جسمی وارگانیک درذهن -هاتداعی می شود .لذا با انتخاب وپرداختن به این موضوع سعی شده تا در حد بضاعت خود گامی کوچک در این مسیر برداریم .      

 تعریف بهداشت روانی در محیط کار:   "  مقاومت در برابر پیدایش پریشانی های روانی واختلالات رفتاری وسالم سازی جو روانی کار" به نحوی که اهداف زیر تامین شود:  

1- هیج یک از افرادبه دلیل عوامل موجوددرسازمان گرفتاراختلالات روانی نشوند

 2-  همه کارکنان ازاینکه  در سازمان محل کار خود شاغلنداحساس رضایت داشته باشندوعلاقه مند به ادامه کار باشند .

 3- هریک از کارکنان نسبت به خود،روسا،همکاران وبه طور کلی محیط پیرامون خود علی الخصوص به موقعیت خود در سازمان احساس رضایت داشته باشند.

 4- همه کارکنان قادر به ایجاد روابط مطلوب بامحیط کاری وعوامل موجود درآن باشند

  اهداف بهداشت روانی در سازمان:  

 1- ایجاد جو صمیمیت وهمدلی ،صداقت وهمکاری ، توام با احترام متقابل در میان کارکنان

 2-پرهیز از اعمال روشهای مبتنی بر زورو اجبار

3- پرهیز از قضاوتهای کورکورانه ومبتنی بر پیشداوری درمورد کارکنان

 4- شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان وفراهم کردن زمینه رشد وشکوفایی این استعدادها

 5- آشناکردن کارکنان با واقعیت های محیط کاروحذف آن دسته ازمسایلی که از نظر انسانی ،اخلاقی وفرهنگ سازمانی صحیح تلقی نمی شوند

6-شناسایی دلایل اصلی غیبت ،کم کاری،بی علاقگی ،کم دقتی وبی حوصلگی کارکنان وتلاش در جهت رفع آنها.   بنابراین مدیران باید تلاش کنند تامحیط کاری برای کارکنان اضطراب آور نباشدتا افراد بتوانند باسلامتی، نشاط ، شوق وانگیزه وبه دور ازهر گونه خشم ودرگیری به وظایف خود عمل کنند.  

   عوامل تشکیل دهنده بهداشت روانی درمحیط کار:

  عوامل زیادی برای افزایش اختلالات روانی ناشی از کار ذکر شده که از همه مهمتر مشکل تطابق انسان با ماشین است. دراین مقاله ما این عوامل را درسه دسته اصلی تقسیم بندی و بررسی می کنیم:  

 1- عوامل روحی روانی 2- عوامل فیزیکی،محیطی 3- عوامل بیولوژیکی  و سایر علل    

 عوامل روحی وروانی:  که خود به دو زیر شاخه تقسیم میشوند

  الف)شخصیت:  عواملی که ریشه در روحیات وشخصیت ذاتی افراد دارد

 ب)نگرش ها :عواملی که به نگرش ها وتعامل فرد بامحیط کاری مربوط می شوند  

  شخصیت ورفتار در سازمان از عناصر متعددی تشکیل شده است. رفتارها  محصول شخصیت انسانی است که دراینجا به برخی از صفاتی که بر رفتار سازمانی تاثیر می گذارند اشاره می کنیم وبه توضیح مختصری درباره هر کدام اکتفا می کنیم.  

   الف)-1- عزت نفس "  یعنی نظر شخص درباره  خود که از راه ارزشیابی  شخص از رفتارها ظاهر هوش -  توانایی ها وموقعیت اجتماعی خودحاصل می شود و بر نوع کار تاثیر می گذارد. مثلا کسی که عزت نفس بالایی دارد در کار زیاد خطر می کند ،همواره به دنبال کارهای سطح بالا ست  ، رقابت پذیری بالایی دارد ، اهداف فراوان و متنوعی داردوبرای رسیدن به انها تلاش می کند. بنا بر این باید شرایطی فراهم شود تا افراد بتوانند با هم به رقا بت بپردازند تادر مسیر پیشرفت قرار گرفته و به موفقیت برسند و با افزایش عزت نفس  احساس کنند برای کار های سطح بالاتر شایستگی دارند. دراینجا به ذکر یک مثال می پردازیم: یک شرکت خدماتی در امریکا که کارش حمل وارسال بسته ها به ایالات وشهر های مختلف است برای جمع آوری ،تفکیک و حمل بسته ها به کامیون از کار گرانی استفاده می کردکه در چارت سازمانی عنوان شغلی":کارگر حمل ونقل "را داشتند . دراین شرکت بطور متوسط 8%بسته ها اشتباه تفکیک وارسال می شدند ،که شرکت ناچار به برگشت وتفکیک وارسال مجدد وپرداخت خسارت به مشتری بود،که این امر هزینه سنگینی رابه شرکت تحمیل می کرد که مسئولین را به فکر چاره انداخت . پس از بررسی های به عمل آمده ،توسط روان شناسان صنعتی پیشنهاد شد که مدیر شرکت باسخنرانی درجمع کارگران وشرح دادن اهمیت،وظایف ونقش انها درسازمان واحترام گذاشتن به شخصیت انها وذکراین موضوع که حیات سازمان به دقت وتلاش یکایک ان ها وا بسته  است اعلام کند که عنوان شغلی انهابه" تکنسین امور تفکیک وجابجایی "تغییرکرده است . انجام این عمل که تقریبا هیچ هزینه ای دربر نداشت -  موجب تقویت عزت نفس وارتقاء رضایت مندی شغلی درافراد شدکه نتیجه ان کاهش چشمگیر اشتباهات وافزایش سود سالانه شرکت به میزان 70%بود .   

 الف) – 2 – منبع کنترل"یعنی شخص تا چه اندازه بر زندگی خود مسلط است" افرادی که منبع کنترل درونی دارند معمولا بر رفتار خود مسلط هستند  وهرگز مستاصل ودر- مانده نمی شوند و به عکس افراد دارای منبع کنترل بیرونی ترجیح می دهند زیر نظر مدیران مقتدر ومقرراتی کار کنند و با مطالعه این خصوصیت در افراد می توان در به کارگیری افراد صحیح تر عمل کرد وانگیزش رضایت مندی را درآنها بهبود بخشید. . مثلا کسانی که منبع کنترل درونی دارند را باید در تصمیم گیریها به کارگرفت و کارهای سازمان یافته تر و کار طبق دستورالعملها ، آیین نامه ها و بخشنامه ها را به افراد با منبع کنترل بیرونی سپرد . ا

ف) - 3 – میزان انعطاف پذیری : انسان غیر قابل انعطاف کسی است که در عقاید و باورهایش نرمش ناپذیر است این افراد وقتی به قدرت می رسند و مدیریت را به عهده می گیرند بهتر کار میکنند ولی از نظریات دیگران کمتر استفاده می کنند ودر گروههای سازما ن یافته تر بازده بیشتری دارند

   الف) -4- درونگرایی یا برونگرایی:مدیران معمولا افرادی برونگراهستند. برونگرایان در محیط های کاری زنده پرجمعیت وفعالیتهای مختلف بازده بیشتری دارند در حالی که درون گرایان در محیط های آرام  و خلوت کارهایی که نیاز به تمرکز و دقت ،تفکر وحوصله زیاد دارند موفق تر هستند

  ب)نگرشها :

 نگرش عبارتست از احساس مثبت یا منفی نسبت به یک شخص یا یک شئ وقتی می گوییم فلان چیز را دوست داریم یا دوست نداریم درحقیقت  نگرش خود را نسبت به آن چیز بیان کرده ایم و واضح است که نوع نگرش  بررفتارتا ثیر می گذارد.

ب) -1-  رضایت مندی شغلی :یعنی یک نوع حالت هیجانی مثبت که منعکس کننده نظر کارکنان درمورد کار یا جو حاکم بر محیط است . رضایت مندی شغلی اهمیت فوق العاده ای دارد زیرا کارگر راضی :   1-بازده خوبی دارد 2-از محل کار غیبت نمی کند 3-باند ایجاد نمی کند 4-حادثه ایجاد نمی کند   درراستای ایجاد رضایت مندی باید سعی شود :   1-شرایط از لحاظ مادی واجتماعی خشنود کننده باشد 2-کارگر احساس نکند که از پیشرفتش جلوگیری می شود 3-کارگر احساس نکند که کار ومسئولیت بیش از حد توان به اوتحمیل شده

 ب) -2- همانند سازی با سازمان:روندی است که طی آن شخص ارزشهای خود وسازمان را همانند سازی می کند که خود بر دو نوع است :   1- همانند سازی عاطفی 2- همانندسازی توافقی   کسی که همانند سازی عاطفی دارد علاقه  دارد در سازمان باقی بماند هدف  وارزشهای سازمان را مانند اهداف خود می داند، درستکار است ومنافع سازمان را بر منافع شخصی ترجیح می دهد پس برای اداره هر چه بهتر سازمان تلاش می کند. کسی که همانند سازی توافقی دارد فقط به این علت در سازمان می ماند که شغل دیگری ندارد و دائما درهراس است که  امتیازات وبرتری هایی که در طول زمان به دست آورده از دست ندهد.  

  ب) -3 تغییر نگرشها :کسانی که نگرش منفی دارند برای سازمان تهدید تلقی می شوند زیرا سایرافراد (مخصوصا افراد دارای عزت نفس پا یین هستند )را از طریق اقناع به سمت افکار منفی خود سوق می دهند ودرنگرش های انان تاثیر منفی می گذارند.

    ب) - 4-  تعارض : یعنی اختلاف کلی یا جزیی واقعی یا احساسی بین نقش ها هدف ها وعلایق یک گروه یا چند فرد. البته معانی دیگری نیز دارد از قبیل عدم تفاهم،مشاجره عدم انطباق با روش ها،محدودیت منابع وفشار های  ناشی از فوریت، کارها وپیامد های ناشی از ان دریک  سازمان وجود  تعارض ها  یک امر واقعی تلقی شده و در رفع انها تلاش شود که بخش عمدهای از فعالیت  مدیران  صرف رفع این تناقضات می گردد.  آنچه حایزاهمیت است نحوه حل تعارض است  زیرا وجود تعارض بلند مدت آثار روانی وجسمانی وخیمی به همراه دارد که از حوصله بحث ما خارج است.   عوامل فیزیکی :   که شامل نور- حرارت رطوبت محیط میزان جریان هوا ارتعاشات و...  که  با تشدید هرکدام ازعوامل فوق نظم وتعادل جسمی وفکری فردآشفته می شودوباید سعی شود تا محیط ازنظر عوامل فوق مطلوب ومناسب باشد

    عوامل بیولوژیکی:  

 1- کارکردن در انزوا به مدت طولانی:افرادی که برای مدت طولانی «ماههاوهفته های متوالی »وبه صورت منفرد کار می کنند مستعد ابتلا به اختلالات روانی وعوارض پسیکوسوماتیک می باشند (عوارض پسیکوسو ماتیک =بیماری های جسمی که منشا آنها عوامل روانی است مثل زخم معده کهیر سردرد های عصبی و...) 

  2- اولین برخورد با محیط کار : کارگری که بدون طی کردن مهارتهای فنی وحرفه-  ای ویا اجباراً وارد محیط کار می شود به دلیل عدم ارضای خاطر  ومایوس شدن با مشکلاتی از قبیل بی علاقگی پایین بودن بازده کار غیبت-عدم پیشرفت درکار مواجه می شود که اغلب راهنمایی های غلط در انتخاب شغل نیز  مزید برعلت  می شود.    

 3-سن و جنس کارگر :سنخیت جنس و سن کارگر با کار محوله  باید مورد توجه  قرار گیرد . واضح است برخی مشاغل برای خانمها و برخی دیگر برای آقایان مناسب تر می باشد وکهولت  سن کارگر باعث افزایش موارد بروز آسیب خواهد شد.  

  4-ناتوانی :عدم توانایی جسمی وفکری برای انجام کار نیز باعث بروز مشکلاتی نظیرموارد قبلی می گردد

  5-شروع مجدد به کار بعد از وقوع یک حاد ثه: بعداز یک حادثه یا بیمار((علی الخصوص وقتی که در سر یا ستون فقرات وهمراه نقصان عصبی باشد )) شروع مجدد  به کار فوق العاده مشکل می شود وغالباً این گونه افراد عکس العمل هایی ازهیجان پذیری مفرط واضطراب از خود بروز می دهند .  

  6- خستگی وخستگی مفرط :از نظر طب کار خستگی مفرط  بیش از عوامل  دیگردر ایجاد  اختلالات روانی دخیل است .وقتیکه خستگی کار بصورت کامل با استراحت ترمیم نشود خستگی مفرط «سورمناژ» ایجاد می گردد که همراه  با  مشکلاتی از قبیل "کم حوصلگی سردرد کاهش قدرت کار درد  ستون فقرات بی خوابی عدم تحمل وحساسیت تحریک پذیری نسبت به همکاران درمحیط کار ودرخانواده می باشد. درحالت پیشرفته ممکن است حالات بی تفاوتی ضعف و خودخوری دائم  - احساس حقارت  ستیزه جویی حس کینه و نفرت نسبت به محیط کارو افراد ما فوق را ایجاد کند . که این عارضه با اضطراب وترس و پژمردگی چهره همراه می شود .   بزرگترین خطر خستگی مفرط مستعد ساختن افراد به حوادث ناشی از کار است . معمولاً حوادث شغلی در زمان خستگی اتفاق می افتند واینگونه کارکنان فوق العاده هیجان پذیرند ودر خود فرو می روند وتوجه کافی را برای حفظ ومراقبت ا ز خود ندارند.  

  7  - سایر علل: که الزاماً مربوط به محیط کاری نمی باشد مثل مشکلات خانوادگی اجتماعی و... که به سهم خود تاثیر گذار هستند.

 پیشگیری ودرمان:  

  بیست راهکار برای پیشگیری ازبروز اختلالات وبیماریهای روانی:

  1-بررسی فیزیولوژی کار وارگونومی بدن به شکلی که خستگی به حد اقل برسد. "کار با ماشین آلات طوری بافرد تطبیق داده شود که فرد خود را در برابر ماشین عاجز نبیند ."

  2- محیط عمومی کار وشرایط بهداشتی نظم وپاکیزگی وانضباط باید درحد مطلوبی باشد .  

 3- به کمک روا نشناسان اجتماعی صنعتی روابط کارگر وکار فرما وحفظ حقوق واحترام کارگر و کارفرما مطابق با  قوانین  کار مورد  توجه  قرار گیرد و با عوامل نامساعدی  چون کشمکشهای شغلی ،ترس از بیکاری و... مبارزه شود .

  4- هر کارگر بر مبنای ظرفیتهای روانی بدنی اش به کار گرفته شود و از به کار گرفتن کودکان زیر دوازده سال حتی برای کارآموزی خودداری شود وارجاع کارهای سخت وزیانآاور به افراد زیر هجده سال وزنان ممنوع است(مطابق قانون کار).

  5- کار کارگر باید جوابگوی احتیاجات او وخانواده اش باشدتا کارگر از کار خود راضی باشد.  

 6-کارکنان باید قبل از بکار گرفته شدن آامادگی های لازم را کسب کنند .راهنمایی صحیح در انتخاب شغل و کاآاموزی وآشنا کردن فرد با محیط کارالزامی است.

  7- درسازمان باید نظم وترتیب برقرار باشد .در تقسیم کار انصاف رعایت شود وکار خوب وبد از هم متمایز باشند .  

 8- ساعات کارروزانه ، هفتگی وماهانه بنباید از میزان ذکر شده در قانون کار تجاوز کند .

  9- به هر اندازه که  ممکن است  از کار کردن درشب اهتراز شود .  

 10- حتی المقدور از اضافه کاری برای مشا غل سخت وزیان آورصرف نظر کرد .

  11- ترتیبی اتخاذ شود  تا ازموارد وحرکات ورفت وآمدهای غیر ضروری جلوگیری شود تا کار با حداقل زحمت انجام شود .

  12- هرکارگر بایداز میزان  توانایی  خود مطلع باشد ودر تمام عمر از آن تجاوز نکند . اگر نیاز به فعالیت وکار بیشتری دارد با سنجش  تمامی امکانات  و بررسی تمام جوانب به کار بپردازند .  

 13- سرعت وشدت کار در حد متعادل ومعقول باشد تا ازانقباضات پی در پی عضلات وخستگی ناشی از آن جلوگیری شود.  

 14- چون مهارت وتجربه کاری در جلوگیری از بروز خستگی مفرط  وعوارض آن نقش مهمی دارد وفرد مجرب می تواند بدون اتلاف وقت وصرف نیروی زیاد وتحمل فشار بیش از حد مدت ودقت کار را افزایش دهد  بهتراست برای انجام  اضافه کاری و موارد ضروری از کارگران با تجربه استفاده گردد .  

 15- بدلیل اینکه کار یکنواخت خسته کننده است ایجاد تنوع در کار می تواند مفید باشد .

  16- ترتیبی  اتخاذ شود  تا در فواصل معین  افراد بتوانند با استراحت  کوتاه و نوشیدن مایعات مناسب تجدید قوا کنند .  

17- استفاده از تعطیلات و مرخصی های سالیانه اهمیت زیادی د رجلوگیری از عوارض روحی روانی دارد . لذا بایستی بررسی شود که هر فرد از مرخصی های خوداستفاده کند .  

 18- زنان در هنگام استفاده از مرخصی  زایمان حتمأ  استراحت کنند و از انجام کارهای اضافی یا متفرقه خودداری کنند.  

 19- امکانات رفاهی ، ورزشی و تفریحی د راختیار کارکنان قرار گیرد و افراد به استفاده از این امکانات در تعطیلات و اوقات فراغت تشویق شوند .  

20- باید در حد امکان موجبات آسایش روانی  کارکنان در خارج از محیط کاری فراهم شود  تا افراد با خاطری آسوده در محل کار حاضر شوند.     

     درمان بیماریهای روانی :  

 روشهای درمان بیماریهای روانی را می توان به دو دسته روشهای پزشکی و روشهای پسیکو تراپی (روان درمانی) تقسیم نمود. روشهای پزشکی شامل استفاده از متد های عضوی در بهبود امراض روانی است که الکترو شوک و جراحی مغز از آن دسته اند . حال آنکه پسیکو تراپی شامل تمام روشهای روانشناسی است که به منظور رشد فکری و ایجاد سلامت روانی بیمار به وسیله ارتباط زبانی میان بیمار و روانشناس انجام می گیرد. طوریکه بیمار بتواند با خود و محیط خود به تدریج سازگاری بهتری داشته باشد و از این مخمصه روانی که گرفتارش شده بیرون آید.   گفتار پایانی :   به نظر می رسد که با توجه به  اهمیت موضوع  لازم است که در وزارتخانه ها ، سازمان های بزرگ و شرکت ها  واحدی برای مطالعه وضعیت روحی وروانی کارکنان ایجاد شده ودر آنجا  روان شناسان صنعتی  با بررسی  دقیق عوامل فوق در بدو استخدام  ودر حین اشتغال افراد( به صورت دوره ای مثلا سالانه ) برنامه هایی در جهت ارتقاء سطح بهداشت روانی  تهیه  کنند  و دستورالعمل هایی در جهت بکارکیری  صحیح " با توجه به علایق و روحیات هر فرد" تدوین کرده ودر اختیار مدیران قرار دهند  تا مدیران با به کار بستن آنها شرایط ایده آل روحی روانی را ایجاد کنند که این امر قدمی است بزرگ در ارتقاء سطح بهداشت وسلامتی جامعه.   

  به امید فردایی بهتر وجامعه ای سالم تر  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد